آزاد

معنویت اشاره است و زندگی عقلانیت / علی اکبری (آزاد)

آزاد

معنویت اشاره است و زندگی عقلانیت / علی اکبری (آزاد)

آزاد

نظم ستون دانش
سرمایه ستون اقتصاد
ادب ستون کمال
عقلانیت ستون انسانیت
وآرامش ستون رشداست
Aliakbariazad.ir

طبقه بندی موضوعی

خدایاحامی من باش که هرلحظه ازتودم گیرم

تورادرهرنظریابم زالطاف تو جان گیرم

درآغوش توآرام است دل بی تاب وسرگردان 

مراازخود جدامگذارکه نیکویی ز انوار توبرگیرم 

جهان بی نور می گردد اگر بی ذکر تو باشد 

چراغ راه توئی تنها، زریسمان تو نور گیرم 

توآغازی تو پایانی توئی معنای هر معنا

چه زیباست عاشقی کردن زالهامی که ازتومی گیرم 

مرا ذکری بیاموز تا جهانم را برقصانم 

هزاران جلوه ات را من به معنای تو می گیرم

A

Ali.akbari(Azad)

توای جوهر زیبا تلألو فریبا

کجاتوخونه داری که گشتم ناشکیبا

برای قصه ی عشق منم شاهزاده اما

توقصرغصه خوابم وقتی تودوری ازما

همیشه هستی بامن پرنسس تو رویا

نترسونم زدوزخ بی تو ساکنم اونجا

بگو یه حرف تازه به رنگ آسمونها

زشور عشقت هستم تو اوج کهکشونها 

برقصون دل آزاد تواین زندون زیبا

بیدارشم به گل روت بگم سلام ای آشنا

A

Ali.akbari(Azad)

گفت مرا طرار پیری، کتابی بخوان

سوا زاسباب وتوشه کتابی بخوان

بگفتم زصبروحوصله، هستم تهی

تو این بی قراری ز حالم بخوان

گفت کتب ازکتابها نسخه کرده اند

تو از باغ عدم برگ سبزی بخوان 

جدا ازمیدان رونویسان مقلد

توازوحی والهام زجانت بخوان

بگفتم سبب بی سبب نیست سبب

بپوی راه نیکان و اولیای عالی نسب 

A

Ali.akbari(Azad)

چونیک دانی تواضع،تاخت است

تکبر نخستین خشت باخت است

هرآنچه گفتم یاسرودم سقوط بود

سکوت در عالم معنا صعود است 

چوبینی جلوه ی دوست درجانداران 

بدانی دوری ازدوست فسون است

همی درعالم دنیا، شاد بخندید 

که گریه رونق شاه و گدا است

اگرآزاد بخندید یاگریست برجان عالم

اسیر عقل جزئی در بطن یار است

A

Ali.akbari(Azad)

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

دم وپوست واستخوان نیست نشان آدمیت

همی آدمی سپارد بر ربات جمله کارها 

ز ازل نبوده هرگز، گل درقدر آدمیت 

برودرکاردل کوش که معانی رابیابی 

تانشود هوش سنگی،فرعون علیه آدمیت 

بروکعبه راطواف کن باگوشت وپوست عریان

که پیر ما گفت جسم نیست مکان آدمیت 

صلوات برمحمد ذکر آزاداست شب و روز

لیک ذکرجمعی است، مبارک در تراز آدمیت 

A

Ali.akbari(Azad)

دارد هرنمادی اسرار وحرف و رازها 

سالهانیک بکوشی تانام شوی بین نامها

هست هر سبزمطلوب محصول آبی وزرد 

نیست هیچ شرمطلق دربین پادشاه ها

هردین ومسلکی را وجهی درست باشد 

تاکی نگاهت باشد در اوج آسمانها 

شیخ وکشیش ومفتی دارند مناسباتی 

در عدل نان بکوشند با انواع سنگها 

آزاد درطریقش هست اهل میانه 

هرچندنیم نگاهش باشدبه بهترینها

A

Ali.akbari(Azad)

عروس خوب قصه وقتی که از تو دورم 

درجنگ با خاطراتم تنها ، ولی مجبورم 

برای ما خطر کن،ازتردیدها گذر کن 

گردسوز صدخیالم اما هنوز پرنورم 

درعمق نیمه شبها با ساز جیرجیرکها 

می سوزد عمرفانی اما هنوز مغرورم 

آه دل شکسته گرچه پرگداز است 

حتی کمی خمیده درشوق تو مسرورم 

آزاد بانیمه هوشی دربندتوست گرفتار 

عشقم بیا به خلوت عمریست درانتظارم 

A

Ali.akbari(Azad)