سندی ده تومرا برتورچشمانت
تابگردم من به دور قدو اندامت
عمری خمش بودم تاتو بازارکنی
به رهت پای گزارم جای پایت
سجده کفراست اگرجزبرای توباشد
رخصتی ده تاببوسم دست و دامانت
درسکوتت علما سینه ها چاک کردند
نوبتی شد تا بگویم جان به قربانت
اگرآزادچهارفصل درویش است
درسماع است زشکوه رخ زیبایت
A