تو به میکده مرو ای زاهد درباری
که به مستی فاش کنی راز قاضی ادواری
تو که ازخلق بریده ای بهر ریا
آلوده به هزار بد و نکته و اخباری
سرزمینم چه نجیب است و غریب
در سکوت شکل نوین تاریخ استعماری
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده درافتدنیابی چاره ناچاری
تفتیش عقاید به خدا جایز نیست
عاقبتش نیست به جز دوزخ استمراری
A