در دوره ی راهنمایی بامرحوم پدرم گفتگوهای مختلفی می کردم او از قبل از انقلاب عادت کرده بود به رادیوهای بیگانه گوش کند وهمیشه حرفهای سیاسی اجتماعی داشتیم من به پدرمی گفتم شمادرست می گویی نباید فاصله ی دستمزد بین رییس و کارمند زیادباشد اصلا همه باید به یک اندازه حقوق بگیرند اینطوری هرکس به کاری که علاقه و استعدادش را دارد می پردازد و پدرم پاسخ می داد کدام ...(آدمی) حاضراست شغل نظافت سرویسهای بهداشتی عمومی را به عهده گیرد ومن پاسخ می دادم زندانیان ، این کارها را به زندانیان بدهند...بعدها آموختم و فهمیدم درچنان جامعه ی متمدن و مرفهی زندانی وجود نخواهد داشت که بخواهد این کارهابشود درجامعه ای با آن سطح از عدالت اجتماعی... البته درایران ما کارهای سیاه را به خارجی ها می دادند مثل کشورهای خارجی دیگر...ولی اگرقراربه جامعه ای متمدن می بود ،خارجیها نیز درسطحی بالاتربایدمیزبانی می شدند ولی آن دوران که ایرانیها کارسیاه به خارجی ها می دادند ایرانیهای دیگری برای پول بیشتر درژاپن کارسیاه می کردند واقعا درکشورهای ثروتمند چه کسانی باید خدمتکارباشند؟ آیادنیا باید همیشه برپایه انواع استعمار اداره شود!؟ البته که نه، بزودی ربات های هوشمند جای ماشینهای امروزی و ناظران و کارگران را می گیرندوبرتعدادبیکاران اضافه می کنند پس مثل همیشه معتقدم مردها باید دنبال سرگرمیهای جدیدتری باشند که درنهایت دردنیای متمدن فردا که رفاه عمومی فراگیراست و استعدادها و شاهکارها دراوج هستند چیزی که به زندگی معنا می دهد و آن را توجیه می کند معنویت است ولی درهرصورت برای این دوران پیش بینی می کنم که نظام سرمایه داری چاره ای جز اصلاحات عمیق ندارد.
A