مرگ راز گنجی در گوراست
لیک برماده پرست شور است
ازعتیق شناس دین دور است
نزد عارف الله نور است
A
مرگ راز گنجی در گوراست
لیک برماده پرست شور است
ازعتیق شناس دین دور است
نزد عارف الله نور است
A
عارف ندیدم از رسول والا تر
درمعجزه از هر نبی بالا تر
دریک کلام گویم به تو ای کافر
هست بااو خدا دربزم ماکاملتر
A
باتو درخیالم تانگو می رقصم
دردام عشقت بی وقفه می رقصم
توشمع بزم این و آن
من مجنون وار دورخود می رقصم
A
حتی در عالم خواب رهایم کرده ای
دردست پریان روسپی رهایم کرده ای
بارها آش نخورده و دهان سوخته
رنجهابردم که گناهش راتوکرده ای
A
رندی در جمع گفت وسواس را درمانگراست
باچشم حق دیدم که خناسی حیله گراست
وسواس , ریشه اش در ژن رنج است وظلم
آدمی درافتخار شادمانه ای توانگر است
A
دوری از وهم پندارنیک است
سخن از عشق گفتارنیک است
از سوز اهرمن تا نور اهورا
خدمت به خلق کردارنیک است
A
زهرای اطهر دخت نبی بود
یاری باحیا حور علی بود
بانوی مکرم اسوه زنان بود
مادری ز فردوس برین بود
A
در راه خدا پیشه کن تقوا
تا روی خوش آرد به تو دنیا
گر به معبرهای تقوا مقصود نشدحاصل
نه راهت ایمن بوده, نه بوده ای تنها
A
عارف ار مست شود باکی نیست
در خیالش خس و خاشاکی نیست
زاهدارمست شود بدخاکی است
درسرش جزحلال ویاحرام تاکی نیست
عابدارمست شود بدحالی است
تاچهل روز جزتوبه هیچ کارش نیست
عالم ارمست شود نیک حالی است
سر افلاک گوید و باکش نیست
آزاد ارمست شود چون حالی است
عارف است و عابداست و زاهدنیست
A
راه فرعون دیدم و عابدشدم
جور دوران دیدم و زاهد شدم
کاردنیاهیچ ندیدم جز سرشت
جمع اضدادکردم و آدم شدم
A
من درحجاب گویم بیا
توبی حجاب سویم بیا
من دوری از می می کنم
تو می خور وشادان بیا
A
گرپیامبران الهی دارای چنان قدرتی بودند که مخالفت با آنها امکان نمی داشت وتوانایی و عظمتی داشتند که هرگز مغلوب نمی شدند وسلطنت و حکومتی می داشتند که همه ی چشمها به سوی آنان بود ... اعتبار وارزششان درمیان مردم اندک می بود درحالیکه از راه های دور بار سفر به سوی آنها می بستند و متکبران دربرابرشان سرفرود می آوردند وتظاهر به ایمان می کردند ، ازروی ترس یا شهوت مادیات....
درآن صورت نیت های خالص یافت نمی شد و اهداف غیرالهی درایمانشان راه می یافت وباانگیزه های گوناگون به سوی نیکی ها می شتافتند اما خداوند سبحان اراده فرمود که پیروی ازپیامبران و کتب آسمانی...بانیت خالص،تنها برای خدا صورت پذیرد...
برداشتی مستقیم از خطبه 192 نهج البلاغه ی حضرت علی علیه السلام که این کتاب پس از قرآن درنزدعلما آنقدرمعتبراست که برخلاف بسیاری از احادیث ... حاضرشدند آن را به فارسی ترجمه کنند.ودرسوره یونس آیه صدخداوندبه پیامبرمهربانش می فرماید: ای رسول ما اگر خدای تو می خواست اهل زمین همه یکسره ایمان می آوردند (چون نخواستیم) پس تو کی توانی تا به جبر و اکراه همه را مومن و خداپرست گردانی وهیچ یک از نفوس بشر را تاخدا رخصت ندهد ایمان نیاورد ...
امروزه برخی معتقدند که ادیان،عدالت ، برابری و بسیاری از ایسم ها تنها در کتابها زیبا هستند و ظاهرا فقط کاپیتالیسم یعنی قدرت و ثروت همراه با آزادی است که جذاب و دلفریب است آنقدر که بسیاری ازمردم حتی برای تماشای آن حاضرند به دنبال نمایشگرهای گرانقیمت 16kوحتیNkچندبعدی... بروند.
و البته هرکس خودش بهتر می داند که بیشتر اهل کتاب و مطالعه است یا فیلم و سریال ... !
A
عرفان
نفوذ درقلوب مردم برای هرانسانی مطلوب است چه به لحاظ دنیوی وچه اخروی کسانی که بازر و زور برمردم نفوذمی کنند کارمادی و دنیوی می کنند و کسانی که با مهرومحبت در اذهان و قلوب مردم نفوذ می کنند کاری معنوی می کنند
هرانسانی برای زندگی مطلوب درجامعه به طور طبیعی نیازبه تعامل و تبادل با دیگران دارد وهرقدر قدرت نفوذش بیشتر باشد اثرگذارتراست ومنافع مادی و معنوی بیشتری بدست می آورد مثلا دوستان بیشتری درمدرسه و دانشگاه و محل کار خواهد داشت که این برای انسان شهرتی مطلوب است بنابراین هرانسانی معمولی به میزانی از شهرت،مقبولیت و نفوذاجتماعی نیازدارد پدرنیازدارد تا برفرزندانش موثرباشدخواهربرادران بزرگ و کوچک بریکدیگر ... انسان درمحله باید مورداعتماد کسبه ی محلی اش باشد وهمسایگانش را بشناسد و گره گشای همدیگرباشند روایت است که همسایه خوب از فامیل به انسان نزدیکتراست.پس نفوذمحلی با روابط.دادوستد. اخلاق و ارتباطات درمدت زمانی کوتاه یا بلند حاصل می شود درایران و درعصر ارتباطات داشتن صدنفر دنبال کننده دراینستاگرام حداقلی است برای فردی که هیج مهارتی ندارد مگرارتباطات فامیلی! و این برای راضی شدن روح و روان یک کاربر عادی بسیارکافی و مناسب است ولی برای یک نویسنده باید از هزار تا میلیون دنبال کننده انتظارداشت و صدالبته یک رییس جمهور می تواند از یک تا ده ها میلیون دنبال کننده داشته باشد.
براین پایه می دانیم که هرانسانی به دنبال دوست .همنوا و طرفداران بیشتراست وحق دارد که تعدادی دوست فعال داشته باشد در برخی صفحات اجتماعی حتی دنبال کنندگان منفی هم مثبت هستند مثلا هزار لایک مثبت و پانصد لایک منفی می شود 1500 لایک موثربسیاری از ما مردم نفوذاجتماعی را نه برای جاه و مقام که برای ارتباطات بیشتر و سازنده و رشد محورمی خواهیم مردم باید به یکدیگر بیاموزند مثلا یک استاد برای نفوذاجتماعی به ده شاگرد رایگان مطلب بیاموزد وبعدها ده ها هنرجوی وی آی پی بپذیردتا کسب و کارشان رونق بگیرد پس از شهرت نباید ترسید بلکه باید باکسب مهارت های مختلف وارتباطات موثر به نفوذاجتماعی بیشتر رسید.
A
اجتماعی
مبندی توباطل براسرارحق
که معروف آمده درکتاب حق
تونهی از منکرخویش کن رفیق
مشو ابن ملجم درآیین حق
A
شعرکوتاه
بنام آنکه زیبا می آفریند و زیبایی را دوست دارد فرهنگ مقوله ای مهم است. انسان بافرهنگ، غنی است اما آیا هرفرهنگی که غالب باشد لزومافرهنگی غنی است! البته که چنین نیست. ما می دانیم که تقریبا هر انسانی نسبت به چیزی باور ،حساسیت،فوبیا یا اختلالی دارد یکنفر از سیاه پوست! دوری می کند یکنفر از بیمار ! یکنفر از فلان پوشش! ویکنفر از شراب،یکنفر نسبت به فلان غذا یا بوی فلان عطر آلرژی دارد و دیگری نسبت به عدد سیزده یا کلمات فحش... که البته گاهی برخی از این حساسیتها عمومی ترهستند.
ازسوی دیگرماگاهی چیزهایی را در ظاهردوست داریم که حقیقتا درواقعیت اصلا دوست نداریم مثلا همه باغ وحش را دوست دارند و برای دیدن حیوانات عجیب و غریب وحتی درنده حاضرند هزینه های زیادی را متحمل شوند اما آیا هیچکس دوست دارد در جوار باغ وحش زندگی کند البته که بعید است هالیوود نیز چنین است اکثرمردم فیلمهای اکشن و مهیج را دوست دارند ولی هرگز دوست ندارند در شهری زندگی کنند که همه هفتیر دارند و همگی هفتیرکش وخلافکار نیز هستد!
آری طبیعت فطرت انسان به سمت آرامش،زیبایی و نشاط میل دارد چراکه آن ویژگیها را از زمانی که نزد خدابوده و باوجودش به این دنیا آورده به یاد دارد... پس بهترآن است که سریع ، خوب و بد انسانها را قضاوت نکنیم یک انسان تنها ! بهتر از هر کسی می داند که اگر زیبایی تنها به ظاهر بود خداهم دیدنی بود پس یادآورمی شوم که زیبایی مجموعه ای از ویژگیهای خوب ظاهری و باطنی است...به امید روزی که همه انسانهایی شایسته وبهتر باشیم انشاالله
A
ناگهان بیدارشدم سراسیمه به آشپزخانه رفتم خواستم لیوانی آب بخورم تاسمت درب یخچال رفتم سیراب شدم ! برگشتم درسالن پذیرایی هنوزشب بود وتاریک ولی احتیاجی به چراغ نبود من همه چیز را می دیدم همه چیزمعلوم بود احساس سبکی داشتم دلم هوای پدرم را کرد خودم را بالای سر مزارش دیدم فضایی مبهم بود پشت سرم را نگاه کردم پدرم با قامتی بلندتراز همیشه ایستاده بود گفتم: سلام .گفت.مراباتیرغیب زدند گفتم:سپرنداشتی گفت یادم رفت! گفتم: کمک می خواهی گفت: راحتم صدای برادرم راشنیدم برگشتم ایستاده بود گفت مراطلسم کردند گفتم: کیا. گفت: جادوگران! طاقت نیاوردم رفتم بالای سر پیرفرزانه ، درخوابی عجیب بود پروانه ها بالای سرش پرواز می کردند آرام شدم تازه یادگرفتم هرجااراده کنم ظاهرمی شوم بی نیاز از هر وسیله ای ! من چیزی جز شعوروآگاهی یا اراده نبودم رفتم بالای سر استادم درآغوش همسرش بود مرا دید و گفت: می بینی که شوهر دارم! سرم را برگرداندم درخیابان بودم اتومبیلهای کمی درحال تردد بودند اما توی خیابان پرازسگ و گربه بود ولی گربه سیاه ها ازدیوارها رد می شدند تصمیم گرفتم پیش دوست دخترم برم.خودم را درآپارتمانش دیدم دست در دست یک غریبه بود شاید هم خواب بود غریبه مرانگاه کرد و خندید مثل همیشه آرامشم را حفظ کردم وبرگشتم به اتاقم دیدم آرام خوابیده ام با تنفسی آهسته! جلو رفتم ومثل آهنربا جذب بدنم شدم حالا دوباره طعم نفس کشیدن را می چشیدم چقدرنظم الهی خوب است چقدرلباس خوب است ...خدایاشکرت.
A
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم... قرن امید وآزادی به زبان ساده یعنی انسان به امید زنده است وناامیدی برای مومن کفراست وآزادی احساسی شیرین به وسعت انتظارات معقول و فطری انسان است.هرانسانی خودش می تواند احساس کند که آزاد است یازندانی،آزاد است یاقرنطینه،آزاد است یا تحت کنترل،آزاد است یا تحت نظارت،آزاد است یا... لیکن آزادی درپناه قانون رشد و صعود و درنبودقانون افت وسقوط! است یعنی آزادی درابعاد گوناگون بویژه اجتماعی می تواند باعث رشدوبالندگی شود البته اگرتحت حمایت قانون باشد که درغیرآن صورت موجب هرج و مرج است ودرآب گل آلود امید فقرا به شانس و امید اغنیا به زر و زور است
درایران ماشیعیان پیرو حرف حق هستیم لیکن برای مثال گاهی با منطق یک گروه سیاسی خیلی موافق نیستیم یا اصلامتوجه نیستیم ولی از آنجا که با اصل دین مشکلی نداریم و با مردم سالاری هم عنادی نداریم ادب کرده شایدتباکی سیاسی کنیم و این همرنگی درآموزه های معنوی نه ریا است نه تقیه! بلکه به نوعی شبیه تباکی است . آقای خاتمی رییس جمهور محترم سابق درجایی فرمودند(( جامعه ی مدنی یعنی آزادی درپناه قانون.منتها قانونی که آزادی را به رسمیت بشناسد درتاریخ هرچه که باآزادی مقابل شده لطمه دیده حتی فضیلت های انسانی!
درجایی که دین درمقابل آزادی و عدالت درمقابل آزادی و سازندگی وتوسعه در مقابل آزادی قرار گرفته آن که لطمه خورده دین،عدالت و سازندگی بوده . هم دین قرون وسطی دربرابرآزادی شکست خورده و هم عدالت کمونیستی))
براین پایه هم آزادی مهم است هم قانون اگر می خواهیم درفضایی آزاد رشد کنیم باید به قانون اهمیت دهیم و آن را به رسمیت بشناسیم و قانون هم بایدملت رابه رسمیت بشناسدوازحقوق مادی و معنوی آن حمایت کند. درتمام سالهایی که درانتخابات شرکت کرده ایم تنها امیدمان این بوده که رییس جمهور،نماینده مجلس،فقیه عادل،شهردار و تمامی نمایندگان ملت، حامی مردم وحقوقشان باشندبه امیدخداوندعظیم.
A
روحانی مسجدگفت:
هرکه چهل شب نمازشب بخواند حتماحاجت روا می شود یعنی دعایش مستجاب می شود من هم اراده کردم
چهل شبانه روز نماز اول وقت و نماز شب کامل خواندم
شب آخردستانم را به سوی آسمان بالابردم و گفتم خدایا اگرنزد تو قیمتی یافتم همین فردا پادشم رابده ،
می خواهم به اندازه ی پدرم ثروتمند شوم و بعداز نماز صبح خوابیدم که با صدای زنگ تلفن بیدارشدم پشت خط، وکیل پدرم بود غمگین گفت پدرم به رحمت خدا رفته !
ومن وارث تمام ثروت واملاک و کارخانه اش هستم بغض کردم نمی دانستم برای از دست دادن پدرعزیزم وتنها تکیه گاهم اشک بریزم یا برای یافتن دوستی معجزه گر چون خدا
... ازآن روز به بعد دعای من دراین جمله خلاصه شد خدایا مرا آن ده که آن به.
A
هرچه انسان دراموربیشتری مهارت داشته باشد می تواند زندگی مستقل تری داشته باشد بااین حال زندگی اجتماعی حکم می کند که انسان دارای شغلی درتعادل با جامعه باشدمهارت، آموزه ها و اندوخته های اکتسابی و تجربی هستند که درصورت ارائه به جامعه تبدیل به شغل می شوند وشغلی،هویتی دلخواه و موفق است که دراین چرخه بگردد و بتواند گوشه ای از کار مردم را بگیرد برای تجویز آرامش به جامعه می گویم اول باید سعی کنید که تعصب را کناربگذارید تابتوانید عادلانه تروقانونی زندگی کنید واین فاکتورمهمی است وقتی اجزای آرامش را تخصصی ونکته به نکته تعریف می کنم همه نتیجه می گیریم که دارائی زیاد ظاهراحلال مشکلات است آری دارائی، خوراک،پوشاک،مسکن،همسر،مهارت،شغل،مقام وخیلی چیزهای دیگرمی شود ولی امنیت! نمی شود. ما انسانها در امن ترین ساختمان و امن ترین جامعه، می دانیم که باید برویم ولی به کجا؟ یک سوال مهم است.به فنا! یابه سوی خدا، اگربپذیریم که به فنا می رویم پس نه امنیت داریم نه آرامش، ولی اگرمی دانیم که به سوی خدا می رویم پس آنگاه باید مبانی آرامش وامنیت را گسترش دهیم واینجاست که ما به معنویت می اندیشیم به آرامشی معنوی، با معنویت صادقانه، هم دنیای امن تری داریم هم آخرت امن تر، وهمانطورکه در مقالات پیشین توضیح دادم می توانم جاهای خالی آرامش را با معنویت پرکنم ولی این برای افرادی که تخصص،باور و یا سلامتی ندارند کاردشواری است واین جااست که درکنارمهارت به شغل متناسب و متعادل احتیاج است. شغل نیز در روابط عادلانه و عالمانه بین مردم و نخبگان تعریف می شود من روزگاری را می بینم که درآن روحانیان،روانشناسهاوجادوگران! درباره ی توحید به وحدت نظرمی رسند ولی تا آن روز هرچه دراستقلال فردی بکوشیم بازبه خاطر جامعه ی اجتماعی نیازبه همیاری وهمکاری مردم داریم طبیعی است که وقتی سخنران خوبی خواهیم بود که شنونده های خوبی داشته باشیم و یا وقتی پزشک خوبی هستیم که حداقل اگرنه بیمار که روزانه مراجعینی برای تست سلامتی داشته باشیم چرا که ما همه به هم وابسته ایم و البته بهترین تکیه گاه خداونداست لیکن باید بپذیریم که خداهم عاشق است.
بنام توای خداوند جان و خرد
ای تغییر دهنده دلها و دیدهها *ای مدبر شب و روز *ای گرداننده سال و حالتها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال
سلام، سال نوی خورشیدی. سال 1400مبارک
انشاالله که خوب و خوش و سلامت باشید قرن چهارده تمام شد درحالیکه مردم ایران تقریبا همه چیزرادرآن تجربه کردندازمسائل فرهنگی تا سیاسی ازجنگ تاصلح و امسال باکوله باری از تجربه وارد قرن جدیدمی شویم قرنی که من آن را قرن امیدوآزادی می نامم دراین قرن مردم ایران احساس شیرین آزادی را به وسعت انتظارات معقول و فطری جهانی تجربه می کنند. فضا را فتح می کنند درعلوم وفنون سرآمدمی شوند عدالت را محقق می کنند درقرن امید و آزادی زمین متحد می شود به گونه ای که یک دخترجوان بدون بیم و هراس وبدون ویزا یا پاسپورت فقط بایک کدجهانی می تواند زمین را بگرددامنیت و آگاهی معنوی به اوج می رسد...
براین پایه پیام من به شما دوستداران آرامش نات داشتن اهداف ماهانه و سالانه است و تبریک می گویم که همگی شما توانستید دوقرن را ببینید وامیدوارم از امروز روز به روز موفق ترباشید.
A