آزاد

معنویت اشاره است و زندگی عقلانیت / علی اکبری (آزاد)

آزاد

معنویت اشاره است و زندگی عقلانیت / علی اکبری (آزاد)

آزاد

نظم ستون دانش
سرمایه ستون اقتصاد
ادب ستون کمال
عقلانیت ستون انسانیت
وآرامش ستون رشداست
Aliakbariazad.ir

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شفا» ثبت شده است

تو درمن، مرا نه، که خود دیده ای

دراین آیینه بومرنگ دیده ای

هرآنچه کمال یا جمال دیده ای

همی دان تو آنی،که آن دیده ای

A

۰۲ مهر ۰۲ ، ۰۷:۱۲
Ali.akbari(Azad)

جاده از راه خالی شده

مقصد ومبدا دگریکی شده

آنقدر که برعشق گریسته ام

شایدخدادرآسمانها گم شده

A

۳۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۰:۵۱
Ali.akbari(Azad)

به یادعشق گفتم بسم الله

خطاب آمدمرا سبحان الله

شدم غره جانا استغفرالله

صفادادی مرا الحمد الله

A

۲۹ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۷:۳۷
Ali.akbari(Azad)

بهترین ستایش ویژه ی خداست

تنها آفریننده و معبود خداست

آغازیست که در وصف نگنجد

اوکه تا ابد پا برجاست خداست

اوست گرداننده ی زمین و آسمان

اوکه می بخشد فراوان خداست

اوست که می پوشد عیوب ازبندگان

او که عزت می دهد تنها خداست

تکیه گاه بی پناهان حامی شایستگان

او که آزاد از بند برون آورد خداست

A

۱۲ بهمن ۰۱ ، ۰۰:۱۳
Ali.akbari(Azad)

انسان زنده است برای زندگی

امنیت ستونی است برای زندگی

لیک زندگی گر خرج امنیت شود

پس تو زنده ای برای بردگی

A

۱۰ بهمن ۰۱ ، ۰۴:۱۵
Ali.akbari(Azad)

آن زاهد ظاهرپرست افسونم کرد


ازراه جوانی گرفت وپیرم کرد


من عاشق پرستوهای شادبودم


ازراه راست گرفت و محرومم کرد


من درپی عطرناب و ناز نسترنها


آرامستان بردو از زندگی سیرم کرد


وعده ی آب زم زم پاکم داد


زهرتلخ داد و زمین گیرم کرد


قانون خدانه, قانون خودش افراشت


تشنه ی بزم دنیا و بی نام ونشانم کرد

A

۰۳ دی ۰۱ ، ۰۳:۵۹
Ali.akbari(Azad)

روزی مردی نزد حکیمی آمد و گفت زنم را درمان کن گوئی افسرده است حکیم نگاهی کردوگفت نمی توانم. مردکه راهی طولانی آمده بود و همسرش بسیارخسته بود باتندی گفت: همه می گویند توشفامی دهی 

حکیم گفت خداشفادهد من چکاره ام همه ی آنها که شفاداده اند و شفا گرفته اند رفته اند ... شفایک فرصت است بروید دنبال حقیقت.

مردگفت: کدام حقیقت؟ حکیم گفت: شما فرصت سوزی کرده اید

مرد با تعجب پرسید: کدام فرصت!؟

حکیم گفت:همسرت اهل مسجدبوده ولی از وقتی به خانه ی توآمده نگذاشته ای به خانه ی خدا برود دلش را شکسته ای

مردگفت: قول می دهم اجازه دهم برود ولی شما از کجامی دانی غیب می دانی؟

حکیم گفت: من عاشق دریابودم دریا به انسان بصیرت می دهد غالبا به ساحل می رفتم وبه تماشای دریا می نشستم  پریان دریایی! ازپیش رویم دلبرانه عبور می کردند

دلم بی پروایی می کرد ومن پرهیزش می دادم ...روزی به خودآمدم و دیدم که باطن زندگیها را می بینم حال به خانه ی خدابروید تا انشاالله شفایابید.

A

۱۶ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۰:۵۴
Ali.akbari(Azad)