مربی فرمودهمه ازخدائیم وراهیان او
چهل ساله تن کجاپاسخ دهددهساله جان او
مابازیگرانیم که جلوه می کنیم دردست او
این بارگرانیست گرنخواهیم یاندانیم جبراو
اختیار درما هست امانتهای او
گردش روزگاران بود تقریر او
پریشانی حکم نقش است نباشدنقص او
معما نزدما هست و کرامت نزد او
چوآزاد مشقها می کند درنزداو
بافنایش قیامت می کند درنقش او
A