رسدآدمی به جایی که به جزخدا نبیند
ازچه رو پی آنی که کسی جزتورانبیند
سلطان اگرتوگشتی همچون آن سلیمان
زان مورچه بیاموز که غیرعشق نبیند
کرمی که از موری روزی خود می جوید
مور دیده است و اما جز لطف یار نبیند
چرخ فلک بگردد با مهر وعشق ورزی
لیک تسبیح گوی خالق جزلطف او نبیند
آزاد دریغ زکبرکن که سلطنت شوم است
آزاده باش که انسان جز خلق یار نبیند
A