شوربخت آن دیاری که دزد پاسبان باشد
شب را بیارامد، گویا درامان باشد
مداح به رسم طاعت در مدح آنان باشد
لیکن شعار مردم برضد آنان باشد
حاکم به لطف پنبه سرهابریده باشد
قاضی به کیسه ای زر درخواب خفته باشد
عالم زجانی برلب ازشهرگریخته باشد
عابدزعدل و دینش درشک و شبهه باشد
آزاد به حکم قرعه بهلول شهر باشد
حتی خدای عالم درکار،مانده باشد
A