مرا آتش زدی باچشم شهلا
ربودی این دلم باسحر اعلا
نمودم سجده ای برخاک راهت
تمام جان شدم غرق تمنا
براین فتنه شدم من مات ومبهوت
که موزون بوده ای چون سازلیلا
پریش حال و غزل خوان و مطرب
چنان مستان شدم دانای دانا
توراپاداش دهم باجان آزاد
اگرقابل ببینی ازاوج بالا
A