چون لحظهای مبهوت،درعبور دیگرانم
دوستان،دشمنان،یاران،عزیزانم
درناکجا کناری ازسالهای تاریخ
دربارگاه شاهان باصدنشان بی نشانم
دراندوه و شادی درفکر وبی خیالی
باوجدوطبعی موزون درگوشه ای نهانم
یاحق، لا اله الا هو من یا علی ها گویم
آوازه ای خوش از دور گمنام در زمانم
آزاد درعمق زندان در حصر خاطراتم
می رقصم و می خوانم، من حافظ ایمانم
A