سوختن و ساختنم حدی داره
عشق رو نشناختنم حدی داره
غم رنج و درد بی دلیل کشیدن
طعم باختن تو قمار زندگی داره
باید از قصه ی قاصدان جدا شد
کاین بی خبری هم عالمی داره
باید از پرستوآموخت
آنکه آمد روزی رفتنی داره
پشت یلدا ، سوز و سرما
یه خورشید روشنی ونور داره
A