دچارلبهای داغ شمس توام
درسوزتب آوای غم توام
شرط روزانه ام ستایش توست
درسینه پریشان مراقب دام توام
چون در محاسبه هی خجل می شوم
شعله ور در کلک خیال توام
هرروز با شرط و مراقبه ای دگر
مست وخراب در هوای نرگس توام
آزاد دراین خرابات شرط و شروط
می سوزد که قریب غریب مدام توام
A