آبرویی که خرج تومی شود کیمیاست
دل خونی که زنازت لعل میشودکبریااست
ازآسمان قلبم ابرها کوچ می کنند
که لطف نگاهت خورشیدی جان فزااست
ستاره ها چشمک زنان بازی می کنند
وقتی مهرتو شب را قبله نمااست
گامهایم باهم رقابت می کنند
که راه تو اشتیاق هردعا است
دستان آزاد بنامت تسبیح می کنند
که ذکر تو آرامشی بی انتهاست
A